«خواندن،نوشتن و یادگرفتن» تنها کاری است که من بلدم و تا زندهام به این کار ادامه میدهم؛زنده ام که روایت کنم. |
همیشه به اطرفیانم میگفتم که ۳۰ سالگی سن مهمی است اما
هرگز فکر نمیکردم سالگرد سی سالگیام را در تنهایی ِ سی و یکمین روز حبس انفرادی
سر کنم. اگر آدم تقدیرگرایی بودم لابد میگفتم «تقدیر چنین بود». از روز بازداشت و
حتی اکنون پس از آزادی اختیار صفحهٔ فیسبوک ِ قبلی*، ایمیلها و وبلاگ خود را از دست دادهام به همین
دلیل ناگزیر و برای سومین بار وبلاگی به عنوان «یک کلمه» راه اندازی کردم، «یک
کلمه» یکبار هک شد و یکبار هم که در دوران بازداشت کنترلش از دستم خارج شد.
بنابراین وبلاگی که با آدرس http: //yekkalame.blogspot.com در
در دسترس است دیگر وبلاگ من نیست و این آدرس جدید وبلاگ من است:
http: //www.yek-kalame.
blogspot. com
پس از این مقدمهٔ کوتاه لازم است نکاتی را به اختصار متذکر
شوم:
۱- من هنگام بازداشت یک «فعال سیاسی منتقد» بودم و اکنون
نیز خود را یک «فعال سیاسی منتقد» میدانم و تغییری در مواضع من ایجاد نشده است،
بنابراین همچنان فعالیت سیاسی مستمر، مسالمت آمیز، معقول و قانونی در داخل کشور،
در کنار پیگیری اصلاحات گام به گام و تدریجی جهت نیل به توسعهٔ اقتصادی و سیاسی و
تحقق «حاکمیت قانون» را بهترین راه حل مشکلات کشور میدانم.
۲- من بعد از ظهر ۱۸ شهریور ماه سال جاری و با مراجعهٔ
مامورین اطلاعات سپاه که حکم قضایی برای تفتیش منزل در دست داشتند بازداشت شدم و
پس از تفتیش منزل به بند اطلاعات سپاه در زندان دستگرد اصفهان منتقل شدم و تمام
مدت بازداشت خود را یعنی تمام ۷۵ روز را در سلول انفرادی این بازداشتگاه بودم و
سرانجام بعد از ظهر پنجشنبه ۲ آذر با قرار وثیقهٔ ۱۰۰ میلیون تومانی آزاد شدم.
۳- در دانشکدهٔ حقوق به ما یاد میدادند که زندان جای افراد
«خطرناک برای جامعه» و «زندان انفرادی» جایی برای «خطرناکترین» افراد است، من
مدعی نیستم که در زندگی شخصی یا فعالیتهای سیاسی اشتباهی نداشتهام و در طول زندگی
به حکم انسان بودن اشتباهاتی-گاه بزرگ- مرتکب شدهام با این حال هر چه در وجود
خودم کنکاش کرده و میکنم چیزی تا آن حد خطرناک برای «جامعه» و «امنیت ملی» نمییابم
که من و امثال مرا مستحق زندان و انفرادی کند با این حال انصاف حکم میکند که ضمن
اشاره به سختیهای انفرادی به رفتار محترمانه پرسنل بازداشتگاه هم اشاره کنم.
۵- در طول مدت بازداشت بسیاری از دوستان با پیگیریهای خود
به من و خانوادهام لطف داشتند و یا با نگارش و انتشار مقاله و بیانیه مرا مرهون
لطف خویش کردند. جا دارد در همین جا از همهٔ دوستانی که در داخل و خارج از کشور هر
یک به نحوی یادی از من کردند تشکر کنم. کابوس یک زندانی در انفرادی «فراموشی» است
از همهٔ شما که مرا فراموش نکردید و البته از خانواده و وکلای پروندهام (آقای فرهاد
رستم شیرازی و خانم محبوبه فیاض) سپاسگزارم. امیدوارم فضای سیاسی کشور به سویی رود
که همهٔ زندانیای سیاسی آزاد شوند تا طعم آزادی به کام آنها که زودتر آزاد میشوند
تلخ نگردد. (هر چند آزادی من نیز فعلا موقت و تا روز برگزاری دادگاه است و منوط به
صدور حکم).
۶- ایران ما کشور بزرگی است و به شرط حاکمیت قانون و رعایت
حقوق یکدیگر و اندکی مدارا و گذشت برای همهٔ گرایشهای سیاسی مجال و فضای فعالیت
وجود خواهد داشت. به امید روزی که بتوانیم همزیستی مسالمت آمیز و دموکراتیک را به
معنای واقعی کلمه تجربه کنیم.
پی نوشت:
*آدرس فعلی من در فیسبوک: http://www.facebook.com/Rashid.Esmaeili1